معماری پروژهی Libra
رمزارزهای غیرمتمرکزی همچون بیتکوین(با نماد BTC) و اتریوم(با نماد ETH) دارای سه خط قرمز امنیتی اصلی هستند. این خطوط قرمز در واقع همان چیزهایی هستند که مبنای یک ارز بدون نیاز به اعتمادسازی را میسازند. این سه نقطهی امنیتی عبارتند از:
- ماینینگ یا نگهداری سهام
- گرهها
- بلاکچین
هر ماینر یا نگهدارندهی سهام در ازای انجام محاسبات درست، منافع و درآمد مقرر شدهای کسب خواهد کرد. اگر این افراد محاسبات مذکور را به درستی انجام ندهند، هیچ پاداشی هم دریافت نخواهند کرد. هر گره یا Node نیز وظیفه دارد که اعتبارسنجی هر بلاک را به درستی مورد بررسی قرار دهد. اگر یک گره این کار را انجام ندهد، گرههای دیگری جای آن را خواهند گرفت.
بعد از ماینرها و گرهها به مسئلهی بلاکچین میرسیم. بلاکچین(Blockchain) در واقع یک دفترکل عمومی و قابل اعتماد از تراکنشهای قابل اثبات است. هرکسی میتواند آن را دانلود کرده و با استفاده از کاغذ و قلم و محاسبات ریاضی ساده، به اثبات تراکنشهای دفترکل بپردازد. این بدان معناست که هرکسی تنها با در اختیار داشتن یک کیفپول کاغذی میتواند اعتبار رمزارزها را به روشهای مختلفی تایید کند. و این اساس و مبنای یک ارز «بدون نیاز به اعتمادسازی» است.
از سوی دیگر، پروژهی Libra به واسطهی یک معاری خاص عرضه خواهد شد که «بدون نیاز به اعتمادسازی» نیست. به عنوان مثال خطوط قرمز ماینینگ و نگهدارندگان سهام به صورت کامل از این پروژه حذف شدهاند و به جای آن مدل «عضویت» جایگزین شده است. در نقشهی راه یا WhitePaper این پروژهی رمزارز آمده است:
در طول زمان شرایط مورد نیاز برای واجد شرایط بودن جهت عضویت تغییر خواهد کرد، تا به طور کامل باز و تنها براساس مقدار موجودی Libra برای هر عضو باشد.(به عبارتی مقدار رمزارز Libra تحت مالکیت شما نشان میدهد که واجد شرایط عضویت خواهید بود یا خیر.) Libra’s WhitePaper
هرکسی میتواند تا زمان رسیدن به سقف ۱۰ میلیون دلار سرمایه و کارمزد ۳۰۰ هزار دلار به صورت سالانه، یک گرهی لیبرا راهاندازی کند. این کار فعالیت گرهها را به یک گروه انتخابی کوچک از کمپانیهایی که قبل از پیوستن به سازمان Calibra مایل به خرید حجم قابل توجهی توکن لیبرا هستند، محدود خواهد کرد.
نهایتا میتوان گفت که بلاکچین لیبرا واقعا یک بلاکچین نیست. در واقع این بلاکچین همان چیزی خواهد بود که تاییدکنندگان تعیین میکنند:
پروتکل لیبرا برای ارائهی یک ساختار دادهی معتبر جهت ثبت تاریخچهی دفاترکل، تنها از یک نمودار درختی(Merkle tree) استفاده میکند. به طور خاص، تاریخچهی دفترکل از این رویکرد انباشت ساختار درختی جهت شکلدهی به این ساختار استفاده میکند، که علاوه بر مورد گفته شده میتواند فرایندهای پیوست کارآمد(efficient append operations) را هم ارائه کند. Validators
تجزیه و تحلیل کدهای لیبرا
درحالی که اتریوم با اجازه داده به همه برای ساخت و انتشار نرمافزارهای توزیع شده(حتی به صورت رایگان) باعث افزایش پذیرش کد شده است، پروژهی لیبرا قصد دارد تا یک استاندارد جدید کدنویسی با نام «Move» را معرفی کند. گرچه این زبان برنامهنویسی هنوز منتشر نشده است، اما برخی از مفسران نقشهی راه این پروژه را به صورت تخصصی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند و یک بررسی فنی برای آن ارائه کردهاند. برای افرادی که به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با برنامهنویسی در Move هستند، آقای لی تینگتینگ(Lee Ting Ting) یک مقالهی بررسی ارزشمند نوشته است.
گفته شده که یکی از مزایای اصلی زبان برنامهنویسی Move این است که برخی از نقایص خاص زبان برنامهنویسی اتریوم که Solidity نام دارد، در آن رفع شده است. با اینکه اتریوم یک برنامهی بلند مدت چندساله برای رفع این مشکلات ارائه کرده است، زبان برنامهنویسی Move به صورت آتی این بروزرسانیهای کدنویسی را به همراه خواهد داشت. به نظر میرسد به دلیل وجود اشکالات کمتر نسبت به زبان Silidity، کدنویسی در زبان Move بسیار سادهتر و آسانتر خواهد بود.
همچنین گفته شده که بلاکچین لیبرا همانند Hyperledger و دیگر موارد مشابه از یک «دفترکل مجاز» استفاده خواهد کرد. با این حال همانطور که ذکر شده گروهی که مسئولیت اعتبار مجوزها را در اختیار خواهد داشت، گرههای فعال در شبکه خواهند بود.
علاوه بر این پروژهی Libra با استفاده از «توکنهای سرمایهگذاری لیبرا» شامل مدیریت روی زنجیره نیز خواهد بود. این بدان معناست که یک اجماع شامل ۱۰۰ گره یا بیشتر در سازمان Calibra، کنترل کامل بر روی بلاکچین خواهند داشت. این مورد در کنار توانایی از بین بردن و سوزاندن توکنها، جهت کنترل داراییها قدرت بیسابقهای در اختیار Calibra قرار خواهد داد.
بلاکچین Libra بسیاری از ویژگیهای فعلی خود را به واسطهی جامعهی رمزارزی بدست آورده است. به عنوان مثال مدل دفترکل مجاز خود را از Hyperledger، مدل مدریت روی زنجیره را از Hadera Hashgraph، لوگوی خودش را از theonline bank Current و مدل حکومتی خود را از پروژهی رمزارزی Tezos کپی کرده است. فهمیدن این موضوع که GNU و بنیاد نرمافزارهای رایگان در رابطه با این نقض مجوز عمومی(GPL) چه واکنشی نشان خواهند داد، جالبت خواهد بود.
نگهداری کردن یا نگهداری نکردن
یکی از جنبههای قابل توجهی پروژهی لیبرا، طرحهای ارائه شده برای جمعآوری سپردهی کاربران و تبدیل آن را سبدی از داراییهای فیات است. احتمالا هدف از این کار این است که پاداش سرمایهگذاران توکنهای لیبرا توسط سودسهام بدست آمده از این داراییهای فیات پرداخت شود. حداقل با استفاده از رمزارز پایدار DAI امکان پیوستن کاربران به یک استخر پاداش با احتمال برنده شدن در آن وجود خواهد داشت.
علاوه بر این، نگهداری سبدی از ارزهای فیات شرکت فیسبوک را در معرض خطر فشار تورم در برخی از این ارزها قرار خواهد داد؛ مگر اینکه یک مکانیزم نرخ مبادلهی ثابت بین توکنهای لیبرا و توکنهای فیات مختلف وضع شود تا Libra بتواند از خطرات مربوط به تغییرات قیمت ارزهای فیات در امان بماند. همانطور که در ارز فیات کشورهایی همچون ونزوئلا کاملا مشهود است، مسئلهی خطرات مرتبط با تورم یک ارز فیات و عواقب آن میتواند بسیار چشمگیر باشد. در حال حاضر فشار زیادی بر روی ارزهای فیات وجود دارد.
به عنوان مثال خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا ممکن است منجر به یک رکود یا بحران اقتصادی جهانی شود. بریتانیا و آلمان تو اقتصاد بزرگ و قابل توجه هستند که در حال حاضر به تمایل بریتانیا برای ترک اتحادیهی اروپا، دچار تنشها چشمگیری شدهاند. علاوه بر این، تنشهای میان ایالات متحده و ایران نیز به اوج خود رسیده است و اقتصاد روسیه نیز در موقعیت مناسبی قرار ندارد. همهی اینها در حالیست که چین سالهاست به طور مصنوعی اقتصاد خود را دستکاری میکند.
یکی از بزرگترین مزایای لیبرا پذیرش گسترده خواهد بود. در حال حاضر به نظر میرسد که Libra برای انجام تراکنش بر روی شبکهی خودش به پروتکلهای ضد پولشویی و شناخت مشتری(AML و KYC) نیاز دارد. به عنوان مثال قانونگذاران کشور فرانسه اعلام کردهاند که لیبرا باید قوانین AML و KYC را بپذیرد. این مورد میتواند موانعی سد راه لیبرا به وجود آورده و نهایتا باعث خروج میلیونها کاربر از این پلتفرم شود. در رابطه با Calibra نیز یک ویدئو منتشر شده که نشان میدهد شهروندان یک کشور جهان سومی نیز در حال استفاده از توکنهای رمزارز هستند. این یکی از مواردی است که به شدت محدود خواهد شد، زیرا اغلب این شهروندان پناهنده هستند و از مناطق جنگ زدهای همچون یمن و اوکراین فرار کردهاند. در نتیجهی وضع پروتکلهای AML و KYC، این افراد نیز در روند اثبات هویت خود دچار مشکل خواهند شد. بیتکوین و تقریبا تمام رمزارزهای موجود نیازی به پروتکلهای ضدپولشویی و شناخت مشتری ندارند. تنها استثناء در رابطه با این قانون زمان ایجاد یک حساب جدید در صرافیهای رمزارزی بزرگ است.
با پذیرش سپردهی کاربران سراسر جهان و ذخیرهی آن در یک سبد مرکزی، پروژهی لیبرا قدرت بیسابقهای در رابطه با دارایی کاربران، نرخ مبادله و قدرت وامدهی در اختیار خواهد داشت. چنین حرکتی نشان دهندهی علاقهی شرکت فیسبوک برای تبدیل شدن به اولین بانک مرکزی خصوصی جهان است. دسترسی به این بنیاد احتمالا مزایای بسیاری بیشتری نسبت به بانکهای مرکزی فعلی کشورهای مختلف به کاربران ارائه خواهد کرد.
چه کسانی پروژهی لیبرا را اداره میکنند؟
تیم برنامهنویسی این پروژه از افراد بسیار بزرگی تشکیل شده است. در میان ۳۵ نفری که نقشهی راه این پروژه را امضا کردهاند، نامهای بزرگی به چشم میخورند که عبارتند از:
کریستین کاتالینی(Christian Catalini): یکی از استادان دانشگاه MIT و یکی از اولین اشخاصی که به مطالعهی اقتصاد رمزارزها پرداخته است. او همچنین یکی از نویسندگان وبسایت بازبینی کسب و کار هاروارد(یا HBR) و دیگر نشریات بزرگ است.
بن مورر(Ben Maurer): وی به عنوان یکی از مهندسین اصلی فیسبوک مشغول به کار بوده است. آقای مورر از دانشگاه Carnegie Mellon با مدرک علوم رایانهای فارغالتحصیل شده است. اگر تا به امروز از reCAPTCHA استفاده کرده باشید، باید از آقای مورر برای ابداع آن تشکر کنید. کمپانی تحت مالکیت وی در سال ۲۰۰۹ توسط شرکت گوگل خریداری شد. وی هم اکنون سرپرست تیم توسعهی زبان برنامهنویسی Move میباشد.
جورج دنزیس(George Danezis): آقای دنزیس یکی از سازندگان پلتفرم Chainspace و سازندگان پروتکل Coconut است. پروژهی لیبرا بر پایهی این پروتکل ساخته شده است. کمپانی فیسبوک حق مالکیت استارتآپ وی را در فوریه ۲۰۱۹ خریداری کرد.
فرانشویس گاریلوت(François Garillot): یک مهندس هوش مصنوعی و ماشینهای آموزشی که احتمالا در رابطه با ادغام هوش مصنوعی لیبرا با بخش هوش مصنوعی شرکت فیسبوک همکاری خواهد کرد.
رمنیک آرورا(Ramnik Arora): آقای آرورا یکی از تحلیلگران Goldman Sachs بوده است. احتمالا او یکی از معماران ایدهی مدیریت و کسب درآمد به واسطهی «سبدی از ارزهای فیات» بوده است.
شرکتهای حامی مالی فیسبوک در پروژهی لیبرا نیز عبارتند از:
صرافی رمزارزی Coinbase: که احتمالا به شدت در مسائل مربوط به مبادلهی لیبرا و ارزهای فیات فعالیت خواهد داشت.
کمپانیهای پدازش مبادلات مالی و نقل و انتقالات بین المللی پیپل(PayPal)، مسترکارت(MasterCard)، ویزا(Visa)
کمپانیهای بزرگ دیگری همچون Spotify، Lyft و شرکت حمل و نقل Uber.
سرمایهگذاران بینالمللی این پروژه نیز کمپانی چند ملیتی iliad and Mercado میباشد. این گروه احتمالا اروپا، آسیا و آفریقا را پوشش خواهند داد.
حضور گستردهی تعداد از موفقیتآمیزترین شرکتهای سرمایهگذاری فناوری جهان از جمله Andreessen Horowitz(که شامل برندهای معتبری همچون AirBNB، BuzzFeed و دیگر موارد است) و همچنین USV(شامل برندهایی همچون TuCows، Coinbase، CouldFlare و دیگر موارد مشابه) در پروژهی فیسبوک بدان معناست که باعث گسترش پذیرش این پروژه در مناطق تحت فعالیت خود خواهند شد.
علاوه بر این نام شرکت Thrive Capital نیز در این میان دیده میشود. این کمپانی داراییهای خودش را بسیار مخفی نگه داشته و اطلاعاتی در رابطه با آن منتشر نمیکند. لازم به ذکر است که این کمپانی توسط دو برادر با نام جاش کوشر(Josh Kushner) و جارد کوشر(Jared Kushner) اداره میشود.
درحالی که بروزرسانیهای خبری گوگل در ماه ژوئن باعث شد تا اخبار مربوط به رمزارز لیبرا به تیتر خبرگزاریهای مختلف راه یابد، اما بازهم باقی جامعه نسبت به این رمزارز همچنان تردید دارند.
در نهایت باید گفت که پروژهی لیبرا یک پیشرت در زمینهی تکنولوژیهایی که باعث ماندگاری صنعت رمزارزی میشوند، طبقهبندی نمیشود. کاربران این رمزارز همواره در معرض خطر احساسات افراد و سازمانهای فعال در Calibra قرار خواهند داشت.
نظر شما در رابطه با پروژهی رمزارزی شرکت فیسبوک چیست؟ ایا عرضهی این پروژه باعث ایجاد تحولی در صنعت رمزارزی خواهد شد و یا تنها یک پروژههای عادی در میاد دیگر پروژهای این صنعت خواهد بود؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.