تاریخچهی فدرال رزرو
برای رسیدن به پاسخ این سوال که چرا مردم به بیتکوین بیشتر از بانکهای دولتی اعتماد دارند باید از شکلگیری پایههای فدرال رزرو شروع کنیم. بانک مرکزی چیزی در حدود ۱۰۰ سال پیش ساخته شد و در سالهای ۱۹۱۳ و در اوایل جنگ جهانی اول شروع به کار کرد. علیرغم وجود نام فدرال که در نام این موسسهی مالی وجود دارد میتوان گفت که هیچ بخش دولتی در آن سهیم یا دخیل نیست. در حقیقت بانک مرکزی یک موسسهی نیمه خصوصی است که کلمهی فدرال به عنوان بخشی از نام آن پذیرفته شده است؛ همچنین در نام کامل این موسسه کلمهی Incorporated نیز به چشم میخورد. در این موسسه حتی آزادی درخواست اطلاعات نیز وجود ندارد و حتی برخی از اعضای هیئت مدیره به صورت عمومی انتخاب نمیشوند، بلکه از بانکهای عضو و تابعه پذیرش برای این صندلیها صورت میپذیرد.
میتوان گفت که بانک مرکزی از دل طرحی با نام Aldrich Plan پدید آمده است. طرح Aldrich برای پاسخ به سقوطهای پیدرپی بازار در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ پدید آمد، اما بخشی از آن طراحی شده بود که به تقویت قدرت اقتصادی ایالات متحده کمک کند. پاول واربرگ(Paul Warburg) یکی از افراد کلیدی در طرح Aldrich بود که بعدها به عنوان یک فرد نظامی-صنعتی به آلمان نازی کمکهای مالی فراوانی کرد.
برتی چارلز فوربس(Bertie Charles Forbes) که بنیانگذار مجلهی Forbes است در آن زمان احساسات خود را اینگونه بیان کرد:
تصویری از تجمع بزرگترین بانکداران کشور که در تاریکی به وسیلهی یک واگن ریلی درحال سرقت از بانکهای نیویورک هستند؛ به صورت پنهانی صدها مایل به سمت جنوب سفر کردند، بر یک کشتی مرموز سوار شدند، در یک جزیره متروکه که تنها توسط چند خدمتکار اداره میشد به سر بردند، به مدت یک هفته در این مکان تحت سختترین شرایط محرمانه زندگی کردند تا جایی که حتی نامی از آنها برده نشد، تا مبادا این خدمتکاران نام آنها را بفهمند و عجیبترین و مخفیترین قسمت از تاریخ مالی آمریکا را برای جهانیان فاش کنند.
Bertie Charles Forbes
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که فکر میکنید برنامهی SegWit2x بد بوده، باید بدانید که ایجاد صندوق مالی فدرال یا همان فدرال رزرو نیز بخاطر دلایل مشابهی ساخته شده بود. یک ملاقات پشت دربهای بسته با حضور افرادی که مسیر اقتصادی ایالات متحده را برای قرن بعدی تعیین میکنند.
از سوی دیگر، باید به یاد داشته باشید که بیتکوین به شکل یک پروژه منبع باز(Open source) ساخته شد، به این معنی که هرکسی میتواند با استفاده از آن ایدههای خود را برای شکلگیری یک سیستم مالی جدید دخیل کند. بیتکوین همچنین در Bitcoin Talk مورد بحث قرار میگیرد و هرکسی که به اینترنت دسترسی دارد میتواند به صورت رایگان در این بحثهای بسیار شفاف که در تضاد با دربهای بستهی فدرال رزرو است، شرکت کند.
عصر جنگ و تورم
یکی دیگر از دلایلی که مردم به فدرال رزرو اعتماد ندارند این است که از زمان پدید آمدن آن تا کنون، این موسسه جنگهای زیادی را تامین مالی کرده است و باعث شده که به طور مداوم قدرت خرید مردم سطح متوسط جامعهی ایالات متحده کاهش یابد.
بر طبق یک نظریهی مربوط به چرخهی تجارت استرالیایی، بانک مرکزی با حفظ کمترین و بیشترین نرخ بهره به صورت مصنوعی باعث تحریک اقتصاد برای رشد میشود. به این شکل که با کاهش نرخ بهره تا پایینتر از حد معمولی آن، نظام سرمایهداری تشویق میشود، و با سرازیر شدن پولهای این افراد اقتصاد تقویت میشود، گرچه این روند موقتی خواهد بود. همچنین باید گفت که یکی از نیازهای سرمایهگذاری صرفهجویی است، یعنی باید بخش مصرفی تا حد ممکن کاهش یابد. هرچند با انفجار ارزش دلار که به واسطهی این عمل در جامعه بوجود میآید، میزان مصرف بدون در نظر گرفتن صرفهجویی میتواند افزایش یابد و باعث عدم تعادل در اقتصاد کلان شود. در این صورت تنها راه درمان آن رکود اقتصادی خواهد بود تا دوباره تعادلی میان میزان تولید و میزان مصرف پدید آید. به طور خلاصه میتوان گفت که مداخلات بانک مرکزی علت اصلی نوسانات اقتصادی است.
فدرال رزرو به صورت متداول در فعالیتهای دولت دخالت میکند تا در طول جنگها بتوان میزان مصرف دولت را افزایش دهد، در نتیجه در آن زمان میتواند برای رفع بدهیهای دولتی بوجود آمده در خلال جنگ، دلار چاپ کرده و صادر کند. برخی افراد حتی معتقد هستند که این دلارهای اضافی که در آن زمان به جامعه تزریق شدهاند باعث تسریع روند ۲۰ درصدی شده (دهه 1920 زمان تغییرات اجتماعی و سیاسی چشمگیر در ایالات متحده بود. برای اولین بار، بیشتر جمعیت ایالات متحده در شهرها زندگی میکردند و از زندگی روستایی کوچ کرده بودند. ثروت مردم بین سالهای 1920 تا 1929 بیش از دو برابر شد و روند باعث شد که این رشد اقتصادی بسیاری مردم آمریکا به جمع ناشناختهی مصرف کننده تبدیل شوند.) و به بخشی از سرمایهگذاریهای خصوصی در آلمان نازی تبدیل شدهاند. یکی از معروفترین کمپانیهای آمریکایی که به این عمل متهم شد IG Farben است که ارتباطی با پاول واربرگ داشت، همچنین در آن ارتباطاتی بین پریسکات بوش(Prescott Sheldon Bush یک سیاستمدار و بانکدار آمریکایی 1895-1972) و ظهور هیتلر دیده میشد. بوش مدیر اتحادیهی بانکداری بود و ارتباط نزدیکی با فدرال رزرو داشت.
فدرال رزرو در آن زمان ارزش میزان بدهیهای دولتی را در اساس تزارنامههای خود بیشتر از آنچه که واقعا بود نشان میداد در نتیجه میزان ارزش دلاری که به عنوان هزینهی جنگ مصرف میشد را کاهش داد(با این عمل میتوانست برای جبران بدهیهای دولت میزان تولید و چاپ دلار را افزایش دهد). در واقع دو اقتصاددان با نامهای ملتون فرایدمن(Milton Friedman) و آنا جی شوارز(Anna J. Schwartz) تخمین زدهاند که چیزی در حدود پنج درصد از کل هزینههای جنگ از طریق اعمال تورم ناشی از دخایر دلار فدرال رزرو تامین شده است.
پشتیبانی از بیتکوین توسط محاسبات ریاضی و پشتیبانی دلار توسط افراد مسلح
یک اقتصاددان با نام پاول کروگمن(Paul Krugman) اظهار داشت که بخشهای نظامی دولت آمریکا به دلار ارزش داده است. البته اگر به تعداد جنگهایی که ارتش آمریکا به صورت آشکار و پنهان در آنها دخیل است نگاهی بیاندازیم میفهمیم که چنین برداشتی زیاد عجیب به نظر نمیرسد. از زمان قطع تمام روابط بین دلار و طلا در سالهای 1971، توانایی ایالات متحده برای حضور در جنگ حتی بیشترهم شده است، چونکه بانک مرکزی میتواند عرضهی پول را به شکل تهاجمی به شدت افزایش دهد. تا جایی که حتی اگر کسی سعی کند که به عنوان روش اولیه در ازای پرداختهای نفتی از چیزی غیر از دلار آمریکا استفاده کند، از میان برداشته خواهد شد؛ به عنوان مثال میتوان از صدام حسین و معمر قذافی نام برد که سعی کردند به جای استفاده از دلار در مبادلات نفی، از طلا و یورو استفاده کنند.
حتی در یکی از گزارشهای قدیمی موجود در تاریخچهی خود فدرال رزرو نیز اذعان شده است که هدف اصلی بانک مرکزی حمایت از تلاشهای جنگی بوده است؛ شاید ما بتوانیم فرض کنیم که هدف آنها مبنی بر حمایت از دلار نیز کاملا فراموش نشده است(با توجه به حرکت اخیر کشورهایی نظیر ایران، چین و روسیه در مورد پترو دلار)
در یکی از این گزارشات آمده است:
زمانی که ایالات متحده وارد جنگ شد، هیئت مدیره بیانیهای را منتشر کرد که نشان میدهند سیستمهای فدرال رزرو آماده بوده تا از قدرتهای خود برای ایجاد اطمینان از اینکه در زمان نیاز به تامین منابع مالی برای هزینههای جنگ به آنها رجوع شود، استفاده کند. در آن زمان ماموریت فدرال رزور تمرکز بر تامین مالی جنگ بود.
Board of Governors 1943, 2
در نمودار زیر میزان ارزش ۱ دلار فدرال رزرو از سال ۱۹۱۳ نشان داده شده است، محاسبه شده بود که دلار تنها پنج سنت برای سال ۲۰۱۳ ارزش خواهد داشت.
در حالی که بانکهای مرکزی میتوانند به صورت اِرادی منابع مالی را گسترش دهند یا در مورد آنها قرارداد ببندند، بیتکوین به گونهای طراحی شده است که به شکل یک کالا عمل کرده و از مدلهای عرضهی طلا پیروی کند. تنها ۲۱ عدد بیتکوین وجود خواهد داشت و تورم آن در طول زمان کاهش خواهد یافت، به این معنی که قدرت خرید همانند چیزی که در ارزهای فیات و رایج وجود دارد کاهش نخواهد یافت. برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد سیاستهای مالی بیتکوین میتوانید به لینک مربوطه مراجعه کنید.
اعتدال عظیم: فدرال رزرو در پشت پرده مخفی شده است
در ادامهی مطلب یک نقل قول از رئیس سابق فدرال رزرو آمده است که نشان میدهد یک دلیل دیگر نیز وجود دارد که مردم به آنها اعتماد ندارند:
توضیح سیاستهای اعتدال عظیم(Great Moderation) پیشرو بیشتر از آنکه در نوشتهها آمده است مستحق دریافت اعتبار است.
رئیس سابق فدرال رزرو
اعتدال عظیم به دههی ۱۹۹۰ تا اوایل سال ۲۰۰۰ مربوط میشود که فعالیتهای اقتصادی گسترش یافت و مردم از افزایش سطح کیفیت زندگی خرسند بودند. رئیس فدرال رزور در آن زمان و حدود سال ۲۰۰۴ به دلیل این که این دورهی رشد و پایداری قیمتها توسط آنها را رقم زده شده بود مورد تقدیر قرار گرفت.
او حتی پیشاپیش از اینکه در سال ۲۰۰۷ چه اتفاقی خواهد افتاد، اطلاعاتی داشت. هیچ یک از اقتصاددانان بانک فدرال پیشبینی نکرده بودند که یک بحران عظیم مالی در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ گریبانگیر اقتصادهای بزرگ خواهد شد. در حقیقت تنها تعداد انگشت شماری از اقتصاددانان سقوط اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۸ را پیشبینی کرده بودند.
این حرکت فدرال رزرو که همانند یک تازه کار در مبادلات رمزارزها تنها در زمان کاهش قیمت خرید میکنند تا در هنگام افزایش قیمت بفروشند و در دورهی ثبات اقتصادی در پشت پرده مخفی شوند، باعث جلب اعتماد عمومی نخواهد شد، حتی آنها نتوانستند درک کنند که چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد و خود را برای آن آماده نکرده بودند.
سقوط اقتصاد جهانی و تولد بیتکوین
پاسخهای فدرال رزرو به بحران مالی جهان همچنین باعث کاهش اعتماد به بانک مرکزی شد. تنها در سال ۲۰۰۹ ران پاول(Ron Paul) یکی از نمایندگان کنگره آمریکا، پیشنهاد یک رسیدگی و بازرسی کامل از سیستم فدرال رزرو را ارائه داد. بخشی از سخنرانی ران پاول در مورد بازرسی از سیستمهای مالی فدرال رزرو(H. R. 1207) در ادامهی مطلب ذکر شده است:
فدرال رزرو در تاریخه ۱۰۰ سالهی خود همیشه برای تخریب کامل ارزش دلار آمریکا تلاش کرده است. از سال ۱۹۱۳ دلار چیزی در حدود ۹۵ درصد از قدرت خرید خود را از دست داده است، به دلیل وجود سیاستهای پولی و مالی فدرال رزرو آنها میتوانند با بانکهای مرکزی خارجی و دولتهای دیگر وارد قرارداد شوند و حتی GAO(دفاتر حسابرسی دولت که یک آژانس دولتی برای انجام خدمات حسابرسی، ارزیابی و تحقیقاتی برای کنگرهی ایالات متحده آمریکا فعالیت میکند) نیز از بررسی و مشاهدهی این قراردادها منع میشود. چرا یک سازمان دولتی که دارای قدرت اجرایی قانون فدرال و پلیس را در اختیار دارد و قراردادهای خود را در وضعیت غیرقانونی در این کشور انجام میدهد، مجاز به توافق با قدرتهای خارجی و موسسات بانکی خارجی بدون نظارت است؟ اگر وزارت امور خارجه بتواند این کار را انجام دهد، این وزارتخانه به عنوان یک سازمان سرکش معرفی میشد و به زانو در میآمد، یا اگر یک شخص حقیقی این عمل را انجام میداد ممکن بود تحت پیگرد قانونی قرار گیرد، درحالی که فدرال رزرو از هردوی این موارد گفته شده در امان است.
Ron Paul
در همان سال، سیاستمداران لیبرال خواستار حسابرسی فدرال رزرو شدند در حالی که نقشهی راه(Whitepaper) بیتکوین به همراه بلاکهای ماین شده در تاریخ ۹ ژانویه سال ۲۰۰۹ ساخته شد. جالب اینجاست که ما میتوانیم در حالی که این دو مورد سیاستهای مخالف یکدیگر را دارند، پاسخ سیاستهای مالی و کاهش میزان تقاضا را برای بیتکوین و فدرال رزرو را با یکدیگر مقایسه کنیم.
یکی به عنوان کمک مالی و مسیری برای بازگشت قدرت مالی اشخاصی که توسط سیستم بانکداری به زانو درآمده بودند، و دیگری سعی میکرد تا سیستم مالی کنونی را حفظ کند.
کاهش تقاضا یک سیاست انعطافپذیر است که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ به ترازنامهی فدرال رزرو افزوده شد و از ۹۰۰ میلیارد دلار تا ۴.۵ تریلیون دلار را شامل میشود که به عنوان یک تمرین برای افت اقتصادی از آن یاد میشود، یعنی رویکردی نزولی که توسط بسیاری از اقتصاددانان برجسته مورد انتقاد قرار گرفته است.
با خرید اوراق بهاداری که در رهن وام مسکن و بدهیهای دولتی هستند، فدرال رزرو به عنوان آخرین راهحل پاک کردن داراییهای فاسد از سیستم بانکی، عمل میکند. با این عمل بسیاری از عوارض جانبی ناخواسته به وجود میآید که میتوان به تورم در بازار سهام، تشدید نابرابری اشاره کرد، همچنین به شرکتها اجازه داده میشود تا به کار خود ادامه دهند؛ در صورتی که تحت بازار آزاد و نرخ بهرهی عادی بیشتر ممکن بود با شکست و فروپاشی روبرو شوند.
همانطور که توسط پست منتشر شده توسط ساتوشی ناکاموتو در بلاک جنسیس نشان داده شده، از سوی دیگر بیتکوین به طور خاص با در نظر گرفتن کمکهای مالی از سوی بانکها طراحی شده است.(جمله بیان شده در بلاک جنسیس: روزنامهی تایمز به تاریخ ۳ ژانویه 2009 با عنوان صدر اعظم در مرز نیاز به پرداخت کمک مالی دوم برای بانکها قرار دارد). بیتکوین به جای دادن کمکهای مالی به بانکها و شرکتهای بزرگ، میتواند یک سیستم بدون نظم را ارائه دهد که میتواند یک پاسخ به سیاستگذاریهایی باشد که برای همه قابل دسترسی است و همچنین مزایای مشابهی را که توسط بانکهایی همچون فدرال رزرو با بانکهای بزرگ ارائه میشود را در اختیار افراد عادی قرار میدهند. برخلاف رویکردهای نزولی و بالا به پایین بانکهای مرکزی، بیتکوین یک حرکت مردمی است، یک حرکت که از پایین به بالا پیش میرود، بیتکوین در عمق خود دارای یک جاه طلبی برای ساخت نظام پولی کاملا جدید و تغییر اقتصاد جهانی است.
با عضویت و دخیل شدن در سیستم بیتکوین، شما در برابر سیستم مالی سنتی که در حال حاضر حکمفرما است ایستادگی میکنید، یک مقاومت که در سمت مخالف و در برابر نظام سرمایهداری متکبر و بانکهای بزرگ قرار میگیرد. همانطور که جهان به سمت افت ارزش ذخایر مالی پیش میرود، این رمزارز پیشرو به افرادی که میخواهند از سیاست بانکهای مرکزی و افراد نالایقی که برخی توسط مردم و برخی بدون دخالت عموم انتخاب شدهاند دوری کنند، راهحلهایی را ارائه میکند. اگر کشورهای جهان از بیتکوین که از برخی استانداردهای مبادلات طلا بهره برده است و از سیستم مالی آن استفاده کنند یا حداقل روشهای مشابه را اتخاذ کنند، توانایی استفاده از تورم و ایجاد بدهی برای تامین مالی جنگها بسیار کاهش خواهد یافت و چرخههای تجاری میتوانند به طور موثری اعمال شوند.
شما میتوانید سوالات و نظرات خود را در بخش دیدگاهها مطرح کنید.